هر آدمی یه قصه ی جذاب داره
هر آدمی مثل جلد یه کتاب رمان قطور میمونه که تا وقتی از اون رمان و داستان چیزی نمیدونی
به یه چشم بهش نگاه میکنی و وقتی میخونی و می‌فهمیش نگاهت عوض میشه ...
اهل گفتن از خودم نیستم ، نمیدونم ، شاید کمی درونگرا باشم و ترجیح بدم آدما بیشتر از روی عملکردم منو بشناسن و وارد دنیای من بشن ولی اینو میدونم که برای هر کسی که وارد زندگیم شده و میشه میزبان خوبی هستم ...
گاهی با خودم میگم : کاش می‌تونستم زندگی زیسته ام رو توی چند کلمه خلاصه کنم و اون چند کلمه میتونه اینا باشه ، عشق ، امید ، صداقت ، صبر ، پشتکار ، احساس ، تلاش بی وقفه .... یادم میاد ۱۸ سالم بود که وارد دنیای بی حد و مرز خیاطی شدم ، عاشقش نبودم و عاشقش شدم ...
جوری که انگار دیگه مهناز رو بدون خیاطی نمی‌شناختم و برام یه شخص غریبه بود .
به خودم قول دادم توی این دنیا بزرگ بشم و تاثیرگذار ، به خودم قول دادم نگاه یه ایران رو به این هنر و خانم های خیاط عوض کنم و برای این تصمیمم روزانه در تلاشم ...
تو امروز منو یه خانم خیاط حرفه ای و توانمند می‌بینی که برای این نگاه تو، من بی وقفه و بی بهانه جنگیدم و امروز بعد از ۲۲ سال سابقه ی خیاطی و نفر برتر المپیاد خیاطی و عضو تیم ملی فنی در مسابقات فنلاند و کسب سرتیفیکیت مسابقات و ۱۸ سال سابقه ی مزون داری و تدریس به بیش از ۴۰ هزار هنرجوی ارزشمند و جمع کردن کوله باری از تجربه میخوام به این حوزه خلاقیت اضافه کنم.

من باور دارم که من و تو با کمک هم این هنر اصیل رو رشد میدیم تا جایی که خیاطی انتخاب اول بیزینس برای هر خانم ایرانی باشه ...
من همراهتم برای شروع خلاقیت برای ساختن دنیای متفاوتی که من و تو لایقش هستیم ...